وی ادمین

وی ادمین
جیا با اثترس ب جونگ کوک نگا کرد ولی هیچ حرکت عصبی از جونگ کوک ندید ب اتاق نگا کرد که تمیزو مرتب بود تهیونگ وسعت تخت خوابیده بود
کوک: این که خوابه
کوک: تهیونگ .....تهیوووونگگ
ته: هوم ( خابالوو
مود جیا:😑😐
کوک: سوال داشتم ازت

ته: وایسا بیدار شمم ( خالالوو
کوک: اوکی
جیا انقدر از اینکه تهیونگدبیخیاله و خودش داره حرص میخوره عصبی بود که پرید سمت تختتت
جیا: بی فانوسی عوضی چجور تو ایم وضعیت ارومیو میخواببیی پاششووو
تهیونگ خابالود رو تخت نشست
جیا: خیلی گاوییی( خودتیی منگول )
ته: چته خووو
جیا اگه ی وقتت اتاقت ....
ته: تمیزه که
جیا: نفهمیی نمیفهمی چرا؟
ته: خوب چی از جونگ کوک میترسی بفهمه کرد..............
وقتی داشت کلمه اخرو میگفت
جیا خواست جلوشو بگیره که جلوی جونگوکوک نگه
یدفعه پردیدو لباشو گزاشت رو لبای تهیونگو انداختش رو تخت
کوک:
دیدگاه ها (۵)

ویو ادمین تهیونگ براش همچین کاری شکهوکننده بود حتی برای خود ...

خب خبر بد ما قراره بریم داهاتمون انتن نمیده نمیتونم پارت بزا...

ویو جونگ کوک از وقتی پامو گزاشتم خونه یچی عجیب بود حس تهیونگ...

وی جیا خلاصه ساکت شدم کوک: هیچ وقت کم نمیاوردی چیشده ادم شدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط