گفت جمعه ها آدم خیلی دلش میگیره

+گفت : #جمعه ها آدم خیلی دلش میگیره
ولی از اون بدتر
اینه که عصرِ جمعه خونه باشی و #بارون بزنه
_گفتم : آره؛ اینجوری که آدمو خفه میکنه!

+گفت : میدونی؟ خیلیا تو #جمعه شاعر شدن!
تو حالا چیزی تو #جمعه ها نوشتی؟
_گفتم : من #جمعه ها
رو شیشه ی بخار گرفته ی پنجره، با انگشت مینویسم :
"لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد!


#دلنوشته
دیدگاه ها (۱)

چه #انتظار عظیمی نشسته در دل ماهمیشه منتظریم و کسی نمی آی...

میشود خواهش کنمتا #چادر ت را سر کنی؟!این همه #زیبایی اتصرفأ ...

دردیده بجای خواب آبست مرا زیراکه بدیدنت شتابست مرا گویندبخوا...

ا،ت دلش میخواست هر کاری ممکنه بکنه تا بفهمه هیون درواقع کیه ...

●بال های سیاه و سفید○پارت 9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط