شریک عاشق من پارت 9

ویو صبح
بیدار شدم دیدم ی کنارم نیست تعجب نکردم چون همیشه زود بیدار میشد بعد از دستشویی یه لباس پوشیدم و یه تینت زدم تا رنگ پریده ام سر جاش بیاد بعد رفتم پایین و یونگی رو در حال اشپزی دیدم رفتم کنارش به کابینت تکیه دادم و گفتم
ا. ت : به! به! اقای یونگی داره اشپزی میکنه
ی: بله خانم پارک ا. ت هم از خواب بیدار شد
ا. ت : خب کی اماده میشه گشنمه
ی:الان یعنی 5 دقیقه دیگه چرا این لباس ها رو پوشیدی؟
ا. ت : چون می خواهم برم ورزش تو هم میای؟
ی: اره
دو دقیقه بعد غذا خوردن و ی رفت لباس پوشید(لباس ورزشی) و با ا. ت رفتن باشگاه خصوصی
توی باشگاه ا. ت پرسید
ا. ت:امروز قراره کجا بریم
ی :مگه من منشی تو هستم
ا. ت : بگو دیگه الان منشیم نیست
ی: خب اول میریم خونه کار ها رو میکنیم و عصر قرار داد امضا میکنیم و شب یه مهمونی دعوتیم و....
ادامه دارد.... خمارییییییی😈😈هاهاها
دیدگاه ها (۲)

شریک عاشق پارت 10

😂😂

معذرت برای فعالیت کم شدن درکم کنید

تهکوککککک. صد بار دیدمش

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

تک پارتی از شوگا

پارت ۹۰ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط