وقتی

وقتی ...

از تو مےنویسم...

"خدا"به من...

نزدیڪتر می شود...
َ
انڪَار پایین مےآید...

تا شعرےکه ...

برایت نوشته ام ...

رابخواند
دیدگاه ها (۴)

باران که میباردتومیباری در آغوشمتمام شعرهایت راغزل غزل درجام...

تکه ای از مــن نیســـتی ..✘تـــمـــــام منی نــباشی ...▼◆تــ...

باریک تَر از مویِ سَرتگردن ما بودآن روز که موهایِ تودر باد ر...

دهانم ...پر استـــــ ازدوستت دارم هاو گوش هایتـــــپر از نشن...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

آدمها چه موجودات دلگیری هستندوقتی سوزنشان را نخ میکنی ، برای...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط