در کوچه باغ بارانلبریز و بی بهانهشانه به شانه ی هم

در کوچه باغ باران،لبریز و بی بهانه،شانه به شانه ی هم
رفتیم تا گل سرخ،تا لمس یک ترانه،شانه به شانه ی هم


بر گونه ی گل یاس آهسته باز لغزید یک قطره شبنم صبح
وقتی که ما گذشتیم از کوچه آهوانه،شانه به شانه ی هم


عطر نسیم لبخند،گل بوسه ی من و تو،آغاز فصل پرواز
آرام پر گرفتیم هر دو کبوترانه،شانه به شانه ی هم


چون ساحلی تب آلود آغوش می گشودم تا موج آبی تو
تا لحظه ی رسیدن رفتیم بی بهانه،شانه به شانه ی هم


حرف من و تو عطر ناب غزل نمیداد با هم اگر نبودیم
اما من و تو آن صبح لبریز و شاعرانه،شانه به شانه ی هم


رفتیم تا تغزل تا خواب شاپرکها،تا نبض ناز احساس
با کوله باری از عشق،لبریز و صادقانه،شانه به شانه ی هم


گفتم که دوست دارم تا ساحلت بمانم،دریای من تو باشی
گفتی که با تو هستم،سرشار و عاشقانه،شانه به شانه ی هم
دیدگاه ها (۱)

آقای محسن رضایی از خبر خوب شما در آذرماه چه خبر؟؟ فقط ۲روز م...

همونا که واسه به باد رفتن سرمایه مردم گریه میکردنالان میگن ق...

پاسخ روشن و به حق به عضو شورای شهر تهران😂😂

🚫به بچه‌هاتون یاد بدین، به غریبه ها بگن خانم و آقا! و نگن عم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط