عاقبت یک روز صبح از خواب بلند خواهیم شد و دست در دست هم ...

عاقبت یک روز صبح از خواب بلند خواهیم شد و دست در دست هم به آفتاب سلامی دوباره خواهیم کرد.
ما دوباره سیاهی ابرها را کنار خواهیم زد و خورشید را بغل خواهیم کرد .
هم وطن نگران نباش ما دوباره از نو عمرمان را صرف خواهیم کرد .
من هستم
تو هستی
زندگی هست
این شب های تلخ از کوچه هایمان گذر خواهد کرد و پنجره هایمان به سوی آزادی باز خواهد شد .
ما دوباره سبز خواهیم شد و در باغچه ی خانه ی مان بذر امید خواهیم کاشت .
ما دوباره آرزو خواهیم کرد و سبزه ها را به هم گره خواهیم زد و به هم قول خواهیم داد که هر شب انسان بودن را مشق کنیم تا یادمان بماند ، انسانیت بالاترین هنر است .
#علیرضا_بهجتی

@zaneh_emroozi
دیدگاه ها (۱)

میگویندباهرکس بایدمثل خودشرفتارکردشماگوش نکنیدنگذاربرخوردناد...

آنجا یک قهوه خانه بود ...اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چ...

محو چشمان تو بودم که به دام افتادم... #مولانا❤️♥️

بااجازه ازدنیاجان کپی کردم..😊😊😊

پارت2رمان:گرگ و میشهمگی از تاکسی پیاده شدیم مامان در آیفون ر...

My Vampire Mate Season 2 part : ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط