پارت سیو نهم
پارت سیو نهم
خودشو میزد
دستش و گرفتم
التماست میکنم
به خدا دست خودم نی
نمیتونم متوقف کنم نزنننن! جون من نزن
اون خودشو میزد و من گریه میکردم قشنگ مراسم عذا بود
دید که دست خودم نیس
اومد بغلم کرد
و گف
غلط کردم با هف جدم ببخشید گریه نکن
ی دستش دور کمرم و گرفت و محکم بغلم کردده بود با اون یکی دستش موهامو نوازش میکرد
و منم مثل بچه ها تو بغلش گریه میکردم
سعی میکرد آروومم کنه
منو برداشت بغلشش و همونجوری تو بغلش بودم
گف
اونیکس:ببخشید فداتشم ببخشید غلط کردم باشع آروم باش
هی آرومم میکرد سرمو میبوسید و نوازش میداد
تلق تلق میکرد صدام و کم کم نفس میگرفتم
یکم تو بغلش موندم
و اون همچنان موهامو نوازش میداد و سعی میکرد بهم کمک کنه
آرووم شدم و لی صدام یکم میلرزید و گفتم
ببخشید باشه؟!
اونیکس:آرع قلبم فقط آرروم باش همین واسم کافیه
بذذار زمین
اونیکس:باشع فداتشم
گذاشتم رو مبل و نشستم رو پاهاش
خودشو میزد
دستش و گرفتم
التماست میکنم
به خدا دست خودم نی
نمیتونم متوقف کنم نزنننن! جون من نزن
اون خودشو میزد و من گریه میکردم قشنگ مراسم عذا بود
دید که دست خودم نیس
اومد بغلم کرد
و گف
غلط کردم با هف جدم ببخشید گریه نکن
ی دستش دور کمرم و گرفت و محکم بغلم کردده بود با اون یکی دستش موهامو نوازش میکرد
و منم مثل بچه ها تو بغلش گریه میکردم
سعی میکرد آروومم کنه
منو برداشت بغلشش و همونجوری تو بغلش بودم
گف
اونیکس:ببخشید فداتشم ببخشید غلط کردم باشع آروم باش
هی آرومم میکرد سرمو میبوسید و نوازش میداد
تلق تلق میکرد صدام و کم کم نفس میگرفتم
یکم تو بغلش موندم
و اون همچنان موهامو نوازش میداد و سعی میکرد بهم کمک کنه
آرووم شدم و لی صدام یکم میلرزید و گفتم
ببخشید باشه؟!
اونیکس:آرع قلبم فقط آرروم باش همین واسم کافیه
بذذار زمین
اونیکس:باشع فداتشم
گذاشتم رو مبل و نشستم رو پاهاش
- ۱۳۵
- ۲۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط