مدتی به باران و تاریکی گوش داد چه لذتی دارد از فردای نیا

مدتی به باران و تاریکی گوش داد. چه لذتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن!...

- چشم‌هايش را بست، چشم‌هايش را ديد
دیدگاه ها (۳)

ما هم بی‌ایمان نبودیم! منتها می‌خواستیم به باورهای خودمان و ...

بیماریش آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و ...

چطور از من می‌خواهی که مساحت غم و اندوهم را اندازه بگیرم در ...

حواسمان را به آسمان پرت کردند تا جیب‌هایمان را جمع کنند؛ و م...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های تو را چشم تو زینت تار...

موسیقی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط