اسلام ایرانیان
اسلام ایرانیان ۲۵
شد. غلبه طاهر بن الحسین بر سپاهیان طرفدار امین بار دیگر نشان داد که قدرت نظامی در اختیار ایرانیان است. در عین حال، در این موقع نیز ایرانیان نه به فکر استقلال سیاسی افتادند و نه به فکر اینکه دین اسلام را کنار بگذارند. ایرانیان هنگامی به فکر استقلال سیاسی افتادند که از حکومتهای عربی و اینکه آنها یک حکومت واقعاً اسلامی باشند صددرصد مایوس شدند. اما در عین حال تنها به استقلال سیاسی قناعت کردند و نسبت به آیین مقدس اسلام سخت وفادار ماندند. اغلب ایرانیان در دوره استقلال سیاسی ایران مسلمان شدهاند. استقلال سیاسی ایران از اوایل قرن سوم هجری شروع شد و تا آن وقت هنوز بسیاری از مردم ایران به کیشها و آیینهای قدیم از قبیل زرتشتی و مسیحی و صابی و حتی بودایی باقی بودند. سفرنامههایی که در قرن سوم و چهارم نوشته شده حکایت میکند که تا آن زمانها در ایران آتشکدهها و کلیساهای فراوان وجود داشته است، بعدها کم کم از عدد آنها کاسته شده و جای آنها را مساجد گرفته است. تاریخ نویسان اسلامی خاندانهای چندی را از ایرانیان نام میبرند که تا قرنهای دوم و سوم، بلکه تا قرن چهارم هجری همچنان به دین زرتشت باقی بودهاند و در اجتماع مسلمانان، محترم میزیستهاند و سپس آن دین را ترک کردهاند. میگویند: سامان جدّ اعلای سامانیان که از احفاد سلاطین ساسانی است و خود از بزرگان بلخ بوده است در حدود قرن دوم، و جدّ اعلای خاندان قابوس که آنها نیز حکومت و فرمانروایی یافتند در قرن سوم، و مهیار دیلمی شاعر زبردست و معروف ایرانی در اواخر قرن چهارم هجری به دین اسلام گرویدند. مردم طبرستان و قسمتهای شمالی ایران تا سیصد سال پس از هجرت هنوز دین جدید را نشناخته بودند و با دولت خلفا به دشمنی برمیخاستند. بیشتر مردم کرمان در تمام مدت خلافت امویها زردشتی ماندند و در روزگار اصطخری (صاحب کتاب المسالک والممالک) زردشتیان فارس اکثریت را تشکیل میدادهاند. مَقْدِسی صاحب کتاب احسن التقاسیم نیز که از مورخان و جغرافی نویسان بزرگ جهان اسلام است و خود به ایران مسافرت کرده است، در صفحه 39 و 420 و 429 کتاب خود از زردشتیان فارس و نفوذ بسیار آنها و احترام آنها نزد مسلمانان که از سایر اهل ذمّه محترمتر بودهاند یاد کرده است. بنا به گفته این مورخ، در جشنهای زردشتیان در آن وقت همه بازارهای شهر را
شد. غلبه طاهر بن الحسین بر سپاهیان طرفدار امین بار دیگر نشان داد که قدرت نظامی در اختیار ایرانیان است. در عین حال، در این موقع نیز ایرانیان نه به فکر استقلال سیاسی افتادند و نه به فکر اینکه دین اسلام را کنار بگذارند. ایرانیان هنگامی به فکر استقلال سیاسی افتادند که از حکومتهای عربی و اینکه آنها یک حکومت واقعاً اسلامی باشند صددرصد مایوس شدند. اما در عین حال تنها به استقلال سیاسی قناعت کردند و نسبت به آیین مقدس اسلام سخت وفادار ماندند. اغلب ایرانیان در دوره استقلال سیاسی ایران مسلمان شدهاند. استقلال سیاسی ایران از اوایل قرن سوم هجری شروع شد و تا آن وقت هنوز بسیاری از مردم ایران به کیشها و آیینهای قدیم از قبیل زرتشتی و مسیحی و صابی و حتی بودایی باقی بودند. سفرنامههایی که در قرن سوم و چهارم نوشته شده حکایت میکند که تا آن زمانها در ایران آتشکدهها و کلیساهای فراوان وجود داشته است، بعدها کم کم از عدد آنها کاسته شده و جای آنها را مساجد گرفته است. تاریخ نویسان اسلامی خاندانهای چندی را از ایرانیان نام میبرند که تا قرنهای دوم و سوم، بلکه تا قرن چهارم هجری همچنان به دین زرتشت باقی بودهاند و در اجتماع مسلمانان، محترم میزیستهاند و سپس آن دین را ترک کردهاند. میگویند: سامان جدّ اعلای سامانیان که از احفاد سلاطین ساسانی است و خود از بزرگان بلخ بوده است در حدود قرن دوم، و جدّ اعلای خاندان قابوس که آنها نیز حکومت و فرمانروایی یافتند در قرن سوم، و مهیار دیلمی شاعر زبردست و معروف ایرانی در اواخر قرن چهارم هجری به دین اسلام گرویدند. مردم طبرستان و قسمتهای شمالی ایران تا سیصد سال پس از هجرت هنوز دین جدید را نشناخته بودند و با دولت خلفا به دشمنی برمیخاستند. بیشتر مردم کرمان در تمام مدت خلافت امویها زردشتی ماندند و در روزگار اصطخری (صاحب کتاب المسالک والممالک) زردشتیان فارس اکثریت را تشکیل میدادهاند. مَقْدِسی صاحب کتاب احسن التقاسیم نیز که از مورخان و جغرافی نویسان بزرگ جهان اسلام است و خود به ایران مسافرت کرده است، در صفحه 39 و 420 و 429 کتاب خود از زردشتیان فارس و نفوذ بسیار آنها و احترام آنها نزد مسلمانان که از سایر اهل ذمّه محترمتر بودهاند یاد کرده است. بنا به گفته این مورخ، در جشنهای زردشتیان در آن وقت همه بازارهای شهر را
- ۱.۹k
- ۰۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط