بزرگتر که میشوی دایره ی قرمزرنگ تنهاییت تنگ تر میشود

بزرگتر که میشوی دایره ی قرمزرنگ تنهاییت تنگ تر میشود
و ادمهای زندگیت آنقدر انگشت شمار میشوند که میتوانی آنها را در یک کوله پشتی بریزی و با خودت به خیابان ببری...
بزرگتر که میشوی کوله پشتی ات را با تمام آدمهای تویش بیرون دایره ات میگذاری چون فهمیده ای آنها خودشان یکروز میروند و تو نمیخواهی تنهاییت را با توهم کسی که نیست قسمت کنی...
و سرانجام سالخورده میشوی و در می یابی که بیمصرف شده ای ،
آرام در دایره ات دراز میکشی و منتظر میمانی تا مرگ آن را برایت تنگ تر کند،
آنقدر که خودت هم دیگر در تنهاییت جا نشوی...
دیدگاه ها (۷)

‍ به نام خالق این روز قشنگ به نام خالق عشق های پاک به نام مه...

عمرِ مفید ما روزهایی است که #عشق ورزیده ایم ؛ دوست داشتیم و ...

یلدای باوقار...دختر شبهای شاعرانه ء پاییزانارها ترک خورده ان...

بعضی هاآرامش مطلقند .........لبخندشان ،،،تلألو برق چشمانشان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط