چرا من چرا با عشقت این کارو کرد

چرا من ، چرا با عشقت این کارو کردے
تو بازم که بے حال و سردے
بگو تقصیره من چے بوده هـــــا ...
تو میخواستے برے فهمیدم از بهونه هات

چرا من ، مگه چیکار کردم که دلت شکست
اون چیکار کرد که به دلت نشست
بگو به مت همه کارات قول و قرارات بازے بوده پس

تا حالا این طورے شده
که عشقت باشمو حسش نکنے
نگاه توے چشمش نکنے
کسے که حتے یه روزم فکرشو نمیکردے بهش فکر نکنے

تو میدیدے اشکاے نیمه شبامو
توے بـے معرفت نداشتے هوامو
تو رفتے با اینکه میدونستے تنهامو
تو میدیدے صداے شکستنامو
تو میدیدے به پات نشستنامو
یهویـے مُرد حسمو تو خواستے که این طورے شد ...

تا حالا این طورے شده
که عشقت
باشمو حسش نکنے
نگاه توے چشمش نکنے
کسے که حتے یه روزم فکرشو نمیڪردے بهش فکر نکنے

چرا من
چرا من
چـــــرا منــــــــــ
چرا
چــــــــــرا ....
دیدگاه ها (۱)

اندڪے نڪَاه مے ڪنمآجرها ڪم نیستمڹ خود دیوارها را ڪوتاه چیدمڪ...

Harfe Dele Khiliyaaa ...من خستہ ام ...خستہ ام... از این زندگ...

.....یہ روز داشـــتم قدم میزدم تو خیابوڹ نمیدونم ڪجاے فلاڹ ش...

حالم گرفته از این. "دنیایی" که. "آدم هایش" همچون. "هوایش"...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط