آبنبات تلخ

فصل دوم
Part:55

کوک : ته توکه نمیخوای از لارا برای انتقام استفاده کنی(با لحن نگران)
ته : دقیقا میخوام همین کارو کنم
سوبین : نه نمیشه نمیزارم
ته : به تو مربوط نیست
هانی : ته سوبین راس میگه
کوک : همه خفه شین گوشیم زنگ میزنه
هانی : کیه ؟
کوک : بخاطر لارا زنگ زدن
ته : خب جواب بده
کوک : اگه بزارین جواب بدم
شروع مکالمه
کوک: الو دکتر جان چه خبرا (با خنده)
دکتر : الو آقای جئون حال شما
کوک : ماکه عالیم اگه شما خبرای خوب بدین
دکتر : البته البته لارا شمارو به عنوان خوانوادش انتخاب کرده
کوک : چه عالی
دکتر : کی میایین دنبالش
کوک: همین الان
دکتر : خیلی پس من برم بگم خدافظ
کوک ؛ خدافظ
تهیونگ : چی گفت
کوک : من برم
ته : کجا
کوک : بیارمش
ته : کیو
کوک : بابامو خب معلومه لارا رو
ته : نیاز نیست
کوک: وا چرا
هانی : ته خل شدی
ته : خودم میرم دنبالش
سوبین : مطمئنی
ته ؛ عاره
کوک : پس باش
ته : بای
ویو راه
ته : خودم رفتم دنبالش نمی‌دونم چرا حس خوبی نداشتم
رسیدم به پرورشگاه
ته : سلام خانوم مدیر بنده اومدم دنبال دختری به اسم لارا
مدیر : آه بله فکر کنم اسمتون آقای کیم تهیونگ هستین
ته : بله خودم هستم
مدیر: خیلی خب الو بخش D
بخش D:بله مدیر
مدیر: لارا رو بیارین
بخش D : بله حتما
مدیر : الان میارنش
ته : باشه
چند دقیقه بعد
تق تق (حالا مثلا صدای در😂)
مدیر : بیا تو
لارا : سلام خانوم مدیر
مدیر : سلام دخترم بیا بشین
لارا : باشه
ته : وقتی اومد تو مات موندم خیلی خشگل و کیوت بود آدم دلش ضعف میرفت یعنی اون چشا الان چشمای لیناس؟
لارا : سلام آقا
ته : آ چی آها سلام لارا
مدیر : دخترم ایشون سرپرست جدیدته
لارا : اما اون سری یکی دیگه اومده بود
مدیر : آه دخترم آقای جئون هم هستن اونم یجور سرپرستته
دیدگاه ها (۰)

سلامعشقای دلم با تاخیر عیدتون رو تبریک میگم شما بهترین کسایی...

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

هعییییییییی

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط