راستش آمده بودم که بگویم بانو

راستش آمده بودم که بگویم بانو
می شود شاعر چشمان زلالت باشم ؟
تا که بر کوچه ی ذهنت گل احساس شکفت
زائر سر زده ی صحن خیالت باشم

فصل آبستن دی ، برف که جان می گیرد
می شود گرم ترین لحظه ی سالت باشم
عشق ، مجنون ، دل آشفته ، مگر هست هنوز ؟
پاسخ مثبت صد گونه سوالت باشم
قهوه ی تلخ بریزی و چه شیرین باشد
نقش فرهاد به اندیشه ی فالت باشم
دیدگاه ها (۵۵)

.

.

شانس منه خخخخ

امشب دوباره دست غزل می سپارمتهرگزمباد لحظه ای تنها گذارمتماه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط