p

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"
'p²'

با قدم‌های آروم اما پر قدرت وارد ساختمون شد. وارد آسانسور شد و به طبقه بیست‌وچهارم رفت.
به طبقه آخر رسید و در آسانسور باز شد.

"صبح بخیر":Frederick

"همچنین":Alice

"میدونی کدوم اتاقی؟":Frederick

"اتاق ۷۴۲. درسته؟"Alice

خندید و از جلوی آلیس کنار رفت.

"بفرمایید":Frederick

آلیس پوزخند زد و به سمت اتاقش رفت.

........

"خب... کارتو الان شروع میکنی؟":Frederick

"اومدم که شروع کنم":Alice

"اوه... خوبه.
تا آخر امروز وقت داری پونزده تا طرح آماده کنی. پونزده‌ تا طرح به‌درد بخور":Frederick

"به‌درد بخور؟":Alice

سرشو انداخت پایین و پوزخند زد.
بعد از چند لحظه بلندبلند خندید و به چشم‌های فردریک نگاه کرد.

"قراره بی نقص باشه، نه به‌درد بخور!":Alice

جئون که از دوربین درحال تماشای تک‌تک لحظه‌ها بود، پوزخند زد و جام رو برداشت.

"غرورتو دوست دارم. فقط امیدوارم خورد شدنشو نبینی":Alice



نظرتون؟
دیدگاه ها (۸)

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p³'با دقت به طرح‌ها نگاه می‌کرد. واقعا ...

𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p⁴'از دفتر جئون خارج شد و در رو پشت سرش ...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p¹''⁶عصر' وارد شرکت شد.سقف بلند، نورهای...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"Teaser"من داشتم زندگیمو میکردم. تو سرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط