asheghanehha

@asheghanehha2020


صبح و ِطلوع شعر و غزل ، ناشتای تو
یعنی سلام ، زنده شدم با دعــــای تو

یعنی دوباره.. با تو من از خواب می پرم
با مـــوج های ملتهب خنده هـــای تــــو

یعنی که رگ رگ تن من شوق می شود
یعنی کـــه تنگ می شود این دل برای تو

تازه سلام اول این قصــه می رسد
پر می شود تمام من از ماجرای تو

صبحانه حاضرست بفرما غزل بنوش
طعم بهشت می دهد امروز چای تو
خدایا سپاسگزارم از این همه مهربانی

این همه لطف،این همه نور،این همه مهر

این همه بزرگی،این همه نعمت

این همه ............
سلااااااااااام عزیزم

صبحت بخیر و زندگیت پراز نگاه خدای مهربانم

@asheghanehha2020
دیدگاه ها (۳)

از جاده ی احساس تو ، از درد نوشتماز یک دل غمگین، دل یک مرد ن...

وقت خواب آمد عزیز ِمهربانم، شب بخیرخسته ای، باید بخوابی هم ز...

✅به تمامیت یک عشق سخن می گویمو به اندازه ی یک پنجره ی رو به ...

خدایا !دلم میخواهد ،دفتر مشقم را باز کنم ، و دوباره تمرین کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط