Part

Part92



+متاسفم
×نباش… ا/ت این اخرین باریه که میتونم تا یک سال اینده بغلت کنم پس فعلا فقط بیا تو بغلم
محکم تو بغلم کشیدمش…ازم جدا شدو لباشو به لبام نزدیک کرد
بعد یه بوسه طولانی ..ازش جداشدم
×اووم راستی… دیشب…
+وااای نگو تروخدااا… بیا بریم اصلا…
×(خندیدم) سرخ شدی?
+هاا? نه بابا افتابه گرممه
×بیا ببینم خانم کوچولوی خجالتی خودم… دلم نمیخواست دیشب تموم شه.. اما شد.. ممنونم از بابتش
+هر روز ارزو میکنم این یکسال تموم شه…
×منم ..ا/ت ..میشه ازت یچیز دیگه هم بخوام?
+بگو
×بیتا هم فردا با ما میاد کره ..میخوام تظاهر کنی که ناراحتی و درعین حال بیشتر ازم متنفر میشی ..میخوام نقش بازی کنی که افسردگی میگیری و بعد یه مدت خوب میشی و منو واقعا فراموش کردی ??
+هاااا??  اون چرا میاد کرهههه???
×عشقمممم… قشنگم لطفا نپرس ..نمی تونم الان بهت بگم فقط بدون هر حرفی که به اون با صدای بلند میزنم دروغه و دقیقا ب عکسشه
+عوووف.. باشه… مطمئنم یه توضیح خوب براش داری
دستشو گرفتمو با گوشه کتم خون رو پاک کردم.

#loveme
دیدگاه ها (۰)

Part93دستشو گرفتمو با گوشه کتم خون رو پاک کردم. ×ببرمت بیمار...

Part94ا/ت))مطمئن بودم همش زیر سر بیتاست ..اما باید به حرف کو...

رفت پیش بیتا… بهم گفت میره پیش بیتا… بابا من انقدر زشتم?? من...

Part91*خب رفتم پیش اون دختره ..جلوش وایسادمو کاری کردم باور ...

فیک مافیای سیاه من part 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط