من چیزی از عشقمان

من چیــزی از عشق‌مان،
به کسی نگفته‌ام!
آنها تو را
هنگامی که در اشکهایِ چشمم،
تَن می‌شسته‌ای،
دیــده‌اند....!

#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۵)

. روزگار عجیبیست…!!این روزها"انسان ها به دست هم پیر میشوند…ن...

شعر طنز#رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم/و کمی جنس بفرموده...

تقدیم به همه ویسگونی های عزیز....اعیاد شعبانیه بر همگی شما م...

زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی...چرا عاقل کند کاری...

عشق لرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال!تو را در خلا...

✨️عشقلرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال تو را در خل...

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط