دژاوو
1#دژاوو
part 14
لینو توی خونه خوابیده بود که در زدن .
هااااان
برو در و باز کنن
وقتی دید هان جواب نمیده فهمید خونه نیست . از جاش بلند شد و رفت در و باز کرد . با چیزی که دید شوکه شد :
:سلام . هان جیسونگ خونه هستن؟
پلیس اینجا چیکار میکرد...!
امم..نه..
:مطمعنی؟ باید خونه رو بگردم
لینو هیچی نگفت . پلیس وارد خونه شد و کل خونه رو گشت .
:اگه خودش و تحویل بده به نفعشه . پس بهش بگو وارد دردسر نشه .
از خونه رفت بیرون و رو به لینو گفت :
:اگر طرف یه قاتل باشی خودتم مجرمی . پس هواست باشه .
قاتل؟
:اره منم باور کردم که تو خبر نداری (و بعد رفت)
لینو رفت و روی مبل نشست . گوشیش و برداشت و به هان زنگ زد .
هان دید لینو داره زنگ میزنه ، اشکاشو پاک کرد :
_بله
خوبی؟ چرا صدات گرفته؟
_من خوبم
کجایی؟
_من...اومدم بیرون تو خونه حوصلم سر رفته بود
نیای خونه
_چیشده ؟
ماشین و بردی؟
_اره
برو خونه بنگ چان تا من بیام .
_باشه .
(تا همینجا بستونه) (یواش یواش بخونید چون تا فردا ظهر یا شب سناریو ندارید)☺️
(اصلا محدودیت پستی نگرفتم)
part 14
لینو توی خونه خوابیده بود که در زدن .
هااااان
برو در و باز کنن
وقتی دید هان جواب نمیده فهمید خونه نیست . از جاش بلند شد و رفت در و باز کرد . با چیزی که دید شوکه شد :
:سلام . هان جیسونگ خونه هستن؟
پلیس اینجا چیکار میکرد...!
امم..نه..
:مطمعنی؟ باید خونه رو بگردم
لینو هیچی نگفت . پلیس وارد خونه شد و کل خونه رو گشت .
:اگه خودش و تحویل بده به نفعشه . پس بهش بگو وارد دردسر نشه .
از خونه رفت بیرون و رو به لینو گفت :
:اگر طرف یه قاتل باشی خودتم مجرمی . پس هواست باشه .
قاتل؟
:اره منم باور کردم که تو خبر نداری (و بعد رفت)
لینو رفت و روی مبل نشست . گوشیش و برداشت و به هان زنگ زد .
هان دید لینو داره زنگ میزنه ، اشکاشو پاک کرد :
_بله
خوبی؟ چرا صدات گرفته؟
_من خوبم
کجایی؟
_من...اومدم بیرون تو خونه حوصلم سر رفته بود
نیای خونه
_چیشده ؟
ماشین و بردی؟
_اره
برو خونه بنگ چان تا من بیام .
_باشه .
(تا همینجا بستونه) (یواش یواش بخونید چون تا فردا ظهر یا شب سناریو ندارید)☺️
(اصلا محدودیت پستی نگرفتم)
- ۳.۹k
- ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط