هرچی من بگمه پارت بیست و سوم
#هرچی من بگمه #پارت بیست و سوم
از زبون #رویا
صبح یه نور خورد تو چشمم بیدار شدم یه خمیازه کشیدم به اطراف نگاه کردم دیدم خبری نیست دوباره چشمام و بستم میخواستم بخوابم که با صدای سهون پریدم بالا همیچین پریدم سرم خورد به همون چیزی که بالای تخته
+اااااییییی
رفتم تو دستشویی مسواک زدم دست و صورتم و شستم و اومدم بیرون لباسام و نگاه کردم بعد رفتم سراغ کمد لباسم لباسم رو عوض کردم یه لباس با یه شرتک پوشیدم رفتم پایین که سیلدا پرید بغلم با اینکارش تعادلمو از دست دادم افتادم زمین
+چته یابو بلند شو کمرم شیکست
سیلدا:ابرومو بردی😾
+برای چی؟؟چیکار کردم؟؟
سیلدا:از هممون کوچیکتری اما زودتر رل میزنی ها؟؟
+جان؟؟تو از کجا فهمیدی؟؟میدونی من با کی رل میزنم؟؟
سیلدا:اره میدونم لولوی با سعادت
+از کجا فهمیدی؟؟
سیلدا:ایناز بهمون گفت
+همون لحظه سرخ شدم و داد زدم
ااااااااایییییییینننننااااازززززز ززززنندددههه بببهه گگگووورررتتت ممییکننمم
سیلدا:چخبرته روانی صدا که نیس بلند گوعه
همون موقع زدم پس کلش رفتم بیرون وای خدا من از دست این ایناز فوضول چیکار کنم یلحظه پیش خودش نمیگه نگم بزار خودشون میگن داشتم میرفتم که با یه برج ایفل برخورد کردم سرمو اوردم بالا اصلا بهت زده شدم مثل سیل زده ها که دنبال غذان دویدم ولی من دنبال نجات بودم دویدم رفتم تو خونه درم بستم و داد زدم
+من سرم و از دست این دیوونه لعنتی به کجا بکوبم😡😭
همه بچهها اودن از خونه بیرون همزمان گفتن
بچهها:چیشده؟؟
+هیچی یه مزاحم همیشگی برگشته
حوری:سعید؟؟
+چه خوب حدس میزنیها
هون موقع یکی در و زد منم باز کردم لوهان پرید تو در و بست بعد گفت
لولو:عجب اورانگوتانی بودا
حوری:اوهوی درست حرف بزن
کریس:به کجای خانوم برمیخوره؟؟نکنه دوست پسرته؟؟😨
حوری:دوست پسرم نیس ولی فامیلم که هس
+و فامیل من
لولو:مگه نگفتی پسر عمهی حوریه؟؟
+که میشه پسر خالهی بنده
سیلدا:زنگ بزن معصومه اون بیاد خودش فرار میکنه
گوشی لولوم زنگ خورد بعد یه مدتی قطع کرد گفتم
+کیبود
لولو:لیسومان بود گفت امشب خونمون مهمونی گرفته همرم دعوت کرده خونمون
+به چه مناسبتی مهمونی گرفته؟؟
لولو:بخاطر اینکه خونه جدید گرفتیم تازه گفت هیچ خدمتکاریم نگیریم خودمون باید جشن و راه بندازیم خوراکی و غذام با خودمونه
+ننننننننننهههههههه
لولو:برای چی داد میکشی؟؟گوشم درد گرف
حوری:نمیگفتی جای تعجب بود
+حالا با این اورانگوتان چیکار کنیم؟؟
سیلدا:هیچی اون که به مهمونی دعوت نیست تازه الان زنگ میزنم بقیه دخترا بیان معصومه کارشو میسازه
+الهی قربونت بشم ممنونم
لولو:خدانکنه قربونش بشی
از زبون #رویا
صبح یه نور خورد تو چشمم بیدار شدم یه خمیازه کشیدم به اطراف نگاه کردم دیدم خبری نیست دوباره چشمام و بستم میخواستم بخوابم که با صدای سهون پریدم بالا همیچین پریدم سرم خورد به همون چیزی که بالای تخته
+اااااییییی
رفتم تو دستشویی مسواک زدم دست و صورتم و شستم و اومدم بیرون لباسام و نگاه کردم بعد رفتم سراغ کمد لباسم لباسم رو عوض کردم یه لباس با یه شرتک پوشیدم رفتم پایین که سیلدا پرید بغلم با اینکارش تعادلمو از دست دادم افتادم زمین
+چته یابو بلند شو کمرم شیکست
سیلدا:ابرومو بردی😾
+برای چی؟؟چیکار کردم؟؟
سیلدا:از هممون کوچیکتری اما زودتر رل میزنی ها؟؟
+جان؟؟تو از کجا فهمیدی؟؟میدونی من با کی رل میزنم؟؟
سیلدا:اره میدونم لولوی با سعادت
+از کجا فهمیدی؟؟
سیلدا:ایناز بهمون گفت
+همون لحظه سرخ شدم و داد زدم
ااااااااایییییییینننننااااازززززز ززززنندددههه بببهه گگگووورررتتت ممییکننمم
سیلدا:چخبرته روانی صدا که نیس بلند گوعه
همون موقع زدم پس کلش رفتم بیرون وای خدا من از دست این ایناز فوضول چیکار کنم یلحظه پیش خودش نمیگه نگم بزار خودشون میگن داشتم میرفتم که با یه برج ایفل برخورد کردم سرمو اوردم بالا اصلا بهت زده شدم مثل سیل زده ها که دنبال غذان دویدم ولی من دنبال نجات بودم دویدم رفتم تو خونه درم بستم و داد زدم
+من سرم و از دست این دیوونه لعنتی به کجا بکوبم😡😭
همه بچهها اودن از خونه بیرون همزمان گفتن
بچهها:چیشده؟؟
+هیچی یه مزاحم همیشگی برگشته
حوری:سعید؟؟
+چه خوب حدس میزنیها
هون موقع یکی در و زد منم باز کردم لوهان پرید تو در و بست بعد گفت
لولو:عجب اورانگوتانی بودا
حوری:اوهوی درست حرف بزن
کریس:به کجای خانوم برمیخوره؟؟نکنه دوست پسرته؟؟😨
حوری:دوست پسرم نیس ولی فامیلم که هس
+و فامیل من
لولو:مگه نگفتی پسر عمهی حوریه؟؟
+که میشه پسر خالهی بنده
سیلدا:زنگ بزن معصومه اون بیاد خودش فرار میکنه
گوشی لولوم زنگ خورد بعد یه مدتی قطع کرد گفتم
+کیبود
لولو:لیسومان بود گفت امشب خونمون مهمونی گرفته همرم دعوت کرده خونمون
+به چه مناسبتی مهمونی گرفته؟؟
لولو:بخاطر اینکه خونه جدید گرفتیم تازه گفت هیچ خدمتکاریم نگیریم خودمون باید جشن و راه بندازیم خوراکی و غذام با خودمونه
+ننننننننننهههههههه
لولو:برای چی داد میکشی؟؟گوشم درد گرف
حوری:نمیگفتی جای تعجب بود
+حالا با این اورانگوتان چیکار کنیم؟؟
سیلدا:هیچی اون که به مهمونی دعوت نیست تازه الان زنگ میزنم بقیه دخترا بیان معصومه کارشو میسازه
+الهی قربونت بشم ممنونم
لولو:خدانکنه قربونش بشی
- ۶.۵k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط