رمان غریبه ی اشنا

p¹⁹

(اسلاید دوم استایل برای دانشگاه)

رفتم پایین...
ته : با کی میری؟!
ات : بدون اینکه جوابشو بدم خیلی توجه از خونه زدم بیرون از دستم گرفت..
ته : با توعم..
ات : ولم کن دوستم منتظرمه..
ته : دوستت..دوستته یا دوست پسرته(عصبی)
ات : لازم نمی‌دونم جوابتونو بدم... با ارث دستم را از دستش کشیدم و رفتم سوار ماشین ته مو شدم...سلام (لبخند)
ته مو : سلام... بریم؟!
ات : اوهوم... ته مو کل سوال می‌پرسی را اصلاً حوصله نداشتم که جواب بدم....
ته مو : اون پسر کی بود؟!
ات : فقط راجع بهش حرف نزن... بافتن صحنه‌ها به یاد هم عصبی می‌شدم... نتونستم خودمو کنترل کنم که با مشت زدم به داشتبورد ماشین...
ته مو : حالت خوبه؟!
ات : نگهدار (عصبی)
ته مو : چی؟!
ات : عوضی می‌گم نگهدار (داد و گریه)
ته مو : کجا میری صبر کن آت دان...
ات : ولم کن (جیغ و گریه) از ماشین که پیاده شدم یه اسنپ گرفتم رفتم سمت دانشگاه توی راه دانشگاه فقط اشک می‌ریختم... چه راننده پرسید...
راننده : ببخشید دخترم فضولی نباشه ولی چیزی شده؟!
ات : هیچ جوابی بهش ندادم فقط اشک می‌ریختم حدود تامین بعد رسید پیاده شدم و حساب کردم و وارد دانشگاه شدم که...
دیدگاه ها (۰)

رمان غریبه آشنا

رمان غریبه آشنا

رمان غریبه ی اشنا

رمان غریبه ی آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط