ی دختره بود ک

ی دختره بود ک
ی روز داشت توی پارک بازی میکرد
و ی عکس تو بوته ها دید
و عکسو پیش خودش نگه داشت
ولی تا وقتی ک ازدواج کرد
اون عکسو فراموش کرد
شوهرش ی روز ازش پرسید
اون پسر کوچولوی توی کیف پولت کیه
دختره گفت : عشق اولم
شوهرش لبخند زد و گفت
من این عکسو وقتی نه سالم بود گم کردم!
دیدگاه ها (۱۲)

ح̈د̈ا̈ق̈ڶ م̈د̈ر̈ڪ̈ ݪ̈ی̈س̈ا̈ݩ̈๛ ن̈س̈ا̈ج̈ے̈

کنار هم نشسته بودیم زل زده بودیم به آسمون پرسید از چی میترسی...

من میتونم ساعت ها بدون اینکه از صدات خسته شم باهات حرف بزنم....

میدونیوقتی تو دستت حلقه رفتمن اینجا اشک تو چشام حلقه بست.

کوک بعد کار های شرکت با جیمین به سمت خونه ام رفتیم .وقتی رسی...

black flower(p,209)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط