زمانی

🌱🍒وقتش رسیده است زمانی بایستم
باری، بایستم که ببینم که چیستم

شاید زنی دگر به تنم خانه کرده است
من آن کسی که مادر من زاده نیستم

مُرد آن کسی که مادر من زاده بود و من
روزی هزار بار به سوگش گریستم

بس ترس‌خورده بودم و عمری به یک بدن
با یک زن غریبه‌ی دیوانه زیستم!

او جای من نشسته و من مسخ او شدم
نگذاشت یک دقیقه بدانم که کیستم

هر بار آمدم که بخوانم سکوت کرد
هر بار آمدم که بخندم گریستم!

من زخمی از خودم! ز خودم رنج می‌برم
زندانیِ شکنجه‌گری خانگیستم

روحم شکسته است ازین راه پرفریب
وقتش رسیده است زمانی بایستم🌱🍒

#عاطفه_طیه
#شخصی
دیدگاه ها (۰)

خواب

دلنوشته های من

#پست_جدید #خاص #انگیزشی

🍒🌱گفت تا كی صبر باید كرد؟ گفتم چاره چیست؟!دیدم این پاسخ، از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط