امروز به خودت سلام کن

امروز به خودت سلام کن ...
حالِ خودت را بپرس ...
حرفهای دلت را ، به خودت بزن ...
عیبی ندارد اگر دلت برای خودت هم سوخت ...
اگر از شنیدنِ حرفهای دلت ، گریه ات هم گرفت ، عیبی ندارد ...
اشک هایت را پاک کن ، آبی به سر و رویت بزن ، هوایی بخور و اجازه بده تا میتواند برایت حرف بزند و دردُدل کند ، خودت ...
یک لیوان آبِ خنک ، حالِ دلت را جا می آورد
وقتی که یک دلِ سیر برای خودت با خودت گریسته باشی ...
سبک که شدی ، نفسِ عمیقی بکش
دستِ خودت را بگیر و با خودت آشتی کن
لبخندی بزن و بلند شو ...
انگار خودت دارد می گوید :
برای جا زدن ، همیشه فرصت هست ...
امروز را ، فقط امروز را به ساختن ، به شروع ، به بلند شدن فکر کن ...
حالا ، تو با خودت حریفِ یک دنیایی ...
اشکهایت را پاک کن ، بخند
و دوباره از اولِ اولش با خودت شروع کن ...
دیدگاه ها (۲)

یک زمانی برایم مهم بود شخصی را که ملاقات میکنمبه ذغال اخته ب...

لذت دنیا...داشتن کسی ستکه دوست داشتن را بلد است.به همین سادگ...

ساختن واژه ای به نام " فردا " ،بزرگترین اشتباه انسان بود !تا...

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم استلذت عشق من و تو نرسی...

گاهی فقط کافیه چند ثانیه چشماتو ببندی و عمیق نفس بکشی...دنیا...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

black flower(p,287)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط