بلاتکلیفی اونجاش بده که شب چمدون میبندیصبح با یه صبح ب

بلاتکلیفی اونجاش بده؛ که شب چمدون میبندی،صبح با یه صبح بخیر گفتنش دوباره بازش میکنی...

اونجایی که الان دوستش داری، ولی یه کار میکنه دو دقیقه بعد هیچ حسی بهش نداری...

اونجایی که هرکی دور و برشه برات میشه یه رقیب، چون هیچ وقت تورو از حسش بهت مطمئن نکرده...

اونجایی که اسمشو نمیدونی تو زندگیت چی بذاری دوست،عشق،غریبه یا حتی هیچی...

اونجایی که عکساشو پاک میکنی بعد دوباره دلتنگش میشی و تو گالریت دنبالِ عکساش میگردی....

اونجایی که نمیدونی بودنت اذیتش میکنه یا دیگه نداشتنت...

اونجایی که میمونی دلیلِ دور شدناش نزدیک شدنش به یکی دیگست یا دور میشه چون میترسه از وابستگی...

اونجایی که نمیدونی صبر کردنت نتیجش میشه خنده های از ته دل یا میشه بغضای تو گلو مونده...

بلاتکلیف بودن اونجاییش بده که بابت دوست داشتنش، دیگه خودتو دوست نداری...
دیدگاه ها (۱۴)

به من نگو مَرده و حرفش!مرد؟ نکند مردانگی به چرخاندن چشمان بُ...

امروز به دنبال دردی برویم که درمان همه ی دردهاست.دردی که از ...

چه لبخند چندش آوری برچهره دارد احوالم! دلم در غربت نگاه خور...

اگر علاقه ات به دیداری دوباره ، از لابه لای منطِق سخت ، پروا...

وقتی یه پسر دیگه رو بغل میکنی•°نامجون:غیرتی میشه و پسره رو م...

به عنوان پارتنر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط