part

#part_119
#رها
خب الان باید چیکار کنم؟
تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد
دکترم بود
اوف این چی میگه دیگه حوصله این یکیو اصلا ندارم
رها-بله؟
دکی-سلام رها جان ببخشید مزاحم شدم یه مشکل پیش اومده و مجبور شدم حتما بهت خبر بدم
رها-سلام خانم صحت چیشده؟
دکی-یه مشکلی تو آزمایشت پیش اومده باید حتما دوباره تکرار بشه میتونی بیای اینجا؟
رها-نه من تهران نیستم مگه چیشده؟
دکی-تو آزمایشات همه چی عوض شدی یعنی ژنتیک تو داره به دختر برمیگرده
رها-دختر؟
دکی-اره الان اگه تورو بخوان بفرستن عمل به هیچ وجه قبول نمیکنن چون تو یه دختری
رها-من یه دخترم؟
دکی-درسته
رها-واقعا مرسی که خبر دادید فقط لطفا خانوادم متوجه این قضیه نشن
دکی-باشه عزیزم خیالت راحت
رها-خیلی ممنون من وقتی برگشتم تهران حتما میام پیشتون
دکی-باشه پس میبینمت....خدافظ
رها-خدافظ
گوشی قطع کردم
شروع کردم به بالا پریدن روی تخت و جیغ زدن
من یه دخترم
من دخترمممم
رها تو دخترییییییی
از خوشحالی نمیدونستم باید چیکار میکردم
دلم میخواست دوتا بال داشتم تا میتونستم پرواز کنم
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۰)

#part_120#فریالتو آشپزخونه بودم که با جیغ رها برگام ریختکسی ...

#part_121#مبینمبین_دختراااااا....نازیییی...رهاااا...فریییی.....

#part_118#نازیاز اتاق که اومدم بیرون طاها هم از اتاق رها اوم...

#part_117 #طاهابا حس کردن بالا و پایین شدن تخت چشمامو باز کر...

حس های ممنوعه ۴

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط