وقتی ماه کامل شد پارت ۱۴

چرا یهو اینجوری شد ؟چشماش دیگه کیوت نبود و خمار بود عرق کرده بود دستشو مشت کرده بود به طوری که رگ های دستش زده بود بیرون و با اون چشمای خمارش به چشم های گرد من زل زده بود و باعث ترسم میشد اما نشون ندادم
+فقط بریم خونه
-خونه چرا اینقدر زود ؟
+چی ساعت ۱۲ شب
-لعنتی اون دامن کوتاه پوشیدی و منو حشری کردی بعد الان می خایی فرار کنی
+هی حالت خوبه ؟
-فقط همکاری کن
+چ..
نزاشت حرفمو کامل بزنم که لبشو محکم به لبام کبوند و مثل وحشی ها می خورد سعی داشتم پسش بزنم که
ازم جدا شد
-فاک بهت یکم همکاری کن دیگه
+من نمی تونم
-خفه شو
دوباره به کارش ادامه داد ولی ایندفعه مزه خون رو تو دهنم احساس کردم تاحالا کسی رو نبوسیدم و بلد نبودم که یهو ازم جدا شد و چشماش خمار تر شده بود
اومد سمت گردنم و مک شدیدی می زد که درد داشت که جیغ زدم
+تمومش کنننن
کاری از دستم بر نمی یومد پس از ماشین فرار کردم
دیدگاه ها (۶)

وقتی ماه کامل شد پارت ۱۴

وقتی ماه کامل می شود پارت ۱۶

وقتی ماه کامل شد پارت ۱۳

وقتی ماه کامل شد پارت۱۲

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط