ازسرمفکروخیالتناگهانافتادهاست

#از_سرم_فکر_و_خیالت_ناگهان_افتاده_است
چای خوش عطری که دیگر از دهان افتاده است

#من_گذشتم_از_تو_تا_تنها_بمانی_با_خودت
مثل تصویری که در آب روان افتاده است

#فکر_کردی_بی_تو_میمیرم_نمردم_زنده_ام
برگ سبزی از لب سرد خزان افتاده است

#گفتگوها_بود_بین_ما ... #ولی_این_روزها
قصه دل کندنم بر هر زبان افتاده است

#شاد_باش_و_خوش_بمان_با_خودستایی_های_خود
تشت رسوایی تو از آسمان افتاده است


دیدگاه ها (۴)

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستیقلبمی اما سزاوار تپیدن نیس...

از من غزلی مانده و از تو اثری نیستدر خانه ی تنهایی من، هیچ د...

مثل نسیمی لای مو پیچید ، برگشتانگار از عاشق شدن ترسید ، برگش...

باز هم مجنون شدم، لیلا بیا و ناز کن شیطنت کن، عشوه کن، افسون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط