تنفری که تبدیل به عشق شد
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۴۱
هوسوک گفت
هوسوک : ا/ت ...کجایی با توام
ا/ت : هاا هیچ جا اینجام
هوسوک : میگم برای نسکافه ممنون و دیگه بهتر نیست بریم؟
ا/ت : عااا آره بریم
....لب خونه بودیم که گفت :
هوسوک : شب زود بخاب ا/ت زیادم فکرای مسخره نکن من میرم دیگه
ا/ت : اووو باشه مواظب باش
و رفتم تو خونه و صاف خابیدم به جیمین گفتم قضیه هوسوک و میسو رو نگه بقیه رو از جانب من به مامان بگه
ویو هوسوک /
دیگه رسیده بودم خونه که هیونجین زنگ زد و گفت بیا اینجا
.....
ساعت ۱۲ رو نشون میداد
دیگه رسیده بودم اداره رفتم تو
هوسوک : هیونجین چی شده
هیونجین : تهیونگ یه چند تا کلمه ای گفته باید بیای اتاق بازجویی و خودت ببنی
ویو هوسوک/
رفتم اتاق بازجویی یه سلامی به بقیه دادم داشتن تهیونگ و باز جویی میکردن
هدفون رو
روی گوشم گذاشتم تا ببینم چی میگه
...
پلیس : خب اقای کیم
یه بار کامل خودتون رو معرفی کنید و بگید دقیقا کیه رییستون میشید
.
تهیونگ : .....
..........
.................
کیم تهیونگ هستم.
دست راست خانم
هر کاری داشت به من میگفت براش بکنم
پلیس : اسم فامیلیه رییستون چیه
تهیونگ : .... کیم چاری اسمشه
..........
پلیس : لدفن همکاری کنید اقای کیم از ایشون بیشتر برامون بگید
تهیونگ : اینا رو بگم که چی بشه ....ها؟
پلیس : لدفن ....ما میخوایم به شما کمک کنیم
تهیونگ : هوففف ...
...
یه دخترم داره که حرومزاده است اسمش....
*هوسوک که تمام مدت داشت گوش میکرد از این که داره نصفی از پرونده ۴ سالش حل میشد خوشال بود
تهیونگ : اسمش کیم میسوعه
دخترشه
هوسوک : ......
چچییی؟
میسو عه توی شرکت ؟
بچه ها دیگه بقیه اش رو ننوشتم فردا میزارم براتون💜💜🙏
هوسوک گفت
هوسوک : ا/ت ...کجایی با توام
ا/ت : هاا هیچ جا اینجام
هوسوک : میگم برای نسکافه ممنون و دیگه بهتر نیست بریم؟
ا/ت : عااا آره بریم
....لب خونه بودیم که گفت :
هوسوک : شب زود بخاب ا/ت زیادم فکرای مسخره نکن من میرم دیگه
ا/ت : اووو باشه مواظب باش
و رفتم تو خونه و صاف خابیدم به جیمین گفتم قضیه هوسوک و میسو رو نگه بقیه رو از جانب من به مامان بگه
ویو هوسوک /
دیگه رسیده بودم خونه که هیونجین زنگ زد و گفت بیا اینجا
.....
ساعت ۱۲ رو نشون میداد
دیگه رسیده بودم اداره رفتم تو
هوسوک : هیونجین چی شده
هیونجین : تهیونگ یه چند تا کلمه ای گفته باید بیای اتاق بازجویی و خودت ببنی
ویو هوسوک/
رفتم اتاق بازجویی یه سلامی به بقیه دادم داشتن تهیونگ و باز جویی میکردن
هدفون رو
روی گوشم گذاشتم تا ببینم چی میگه
...
پلیس : خب اقای کیم
یه بار کامل خودتون رو معرفی کنید و بگید دقیقا کیه رییستون میشید
.
تهیونگ : .....
..........
.................
کیم تهیونگ هستم.
دست راست خانم
هر کاری داشت به من میگفت براش بکنم
پلیس : اسم فامیلیه رییستون چیه
تهیونگ : .... کیم چاری اسمشه
..........
پلیس : لدفن همکاری کنید اقای کیم از ایشون بیشتر برامون بگید
تهیونگ : اینا رو بگم که چی بشه ....ها؟
پلیس : لدفن ....ما میخوایم به شما کمک کنیم
تهیونگ : هوففف ...
...
یه دخترم داره که حرومزاده است اسمش....
*هوسوک که تمام مدت داشت گوش میکرد از این که داره نصفی از پرونده ۴ سالش حل میشد خوشال بود
تهیونگ : اسمش کیم میسوعه
دخترشه
هوسوک : ......
چچییی؟
میسو عه توی شرکت ؟
بچه ها دیگه بقیه اش رو ننوشتم فردا میزارم براتون💜💜🙏
- ۲۰.۶k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط