مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port¹³
وارد اشپز خونه شد
مچ دستمو گرفت و فشار داد
سعی کردیم اروم حرف بزنیم که تهیونگ صدامونو نشنوه
+جونگکوک ولم کن زشته
_که میخوای منو سگ کنی اره به موقعش نشونت میدم کیم ات
+جونگکوک دردم گرفت نکن
_هنوز درد واقعی رو نشونت ندادم حالا صبر کن
ولم کرد و رفت بیرون دستمو کمی ماساژ دادم تا بهتر شه
قهوه هارو بردم و رفتم بیرون
+بفرمایید
@ممنونم
+نوش جان
..........................
هرطوری که شد اون چند ساعت رو گذروندم که دوست جونگکوک خداحافظی کرد و رفت
میدونستم الان قراره غر غر های جونگکوک رو بشنوم اما دلم خنک شد انتقام دیشبو گرفتم
_خوشت میاد پیش دوستای من از این کارا کنی(عربده)
+مگه چیکار کردم (داد)
_که چیکار کردی اره حالیت میکنم
دستمو گرفت و کشوندم به سمت بالا
+ولم کن عو/ضی
_به حرفت تا الان گوش دادم اما دیگه بسه
پرتم کرد تو اتاق و خودشم اومد تو و در رو قفل کرد
+ج.ج.جونگکوک چکار میکنی
_خودت خواستی ات
دستشو سمت دکمه های لباسش برد و یکی یکی بازش کرد...
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port¹³
وارد اشپز خونه شد
مچ دستمو گرفت و فشار داد
سعی کردیم اروم حرف بزنیم که تهیونگ صدامونو نشنوه
+جونگکوک ولم کن زشته
_که میخوای منو سگ کنی اره به موقعش نشونت میدم کیم ات
+جونگکوک دردم گرفت نکن
_هنوز درد واقعی رو نشونت ندادم حالا صبر کن
ولم کرد و رفت بیرون دستمو کمی ماساژ دادم تا بهتر شه
قهوه هارو بردم و رفتم بیرون
+بفرمایید
@ممنونم
+نوش جان
..........................
هرطوری که شد اون چند ساعت رو گذروندم که دوست جونگکوک خداحافظی کرد و رفت
میدونستم الان قراره غر غر های جونگکوک رو بشنوم اما دلم خنک شد انتقام دیشبو گرفتم
_خوشت میاد پیش دوستای من از این کارا کنی(عربده)
+مگه چیکار کردم (داد)
_که چیکار کردی اره حالیت میکنم
دستمو گرفت و کشوندم به سمت بالا
+ولم کن عو/ضی
_به حرفت تا الان گوش دادم اما دیگه بسه
پرتم کرد تو اتاق و خودشم اومد تو و در رو قفل کرد
+ج.ج.جونگکوک چکار میکنی
_خودت خواستی ات
دستشو سمت دکمه های لباسش برد و یکی یکی بازش کرد...
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۵k
- ۱۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط