پیکان ماشین نبود مرام بود

پیکان ، ماشین نبود ، مرام بود !
پیکان برای ما ایرانیها ، فقط یک " وسیله نقلیه" نبود ، همراه بی ادعای همه سفرهایمان بود . نشانه فخرفروشی نبود ، کار راه انداز یک محله بود .
اگر در هر کوچه ، یکی دو نفر پیکان داشتند ، انگار همه اهل کوچه ماشین داشتند . نیمه شب اگر بیماری بود ، رساندنش به بیمارستان وظیفه وجدانی صاحب پیکان بود .
دختری که عروس میشد ، پیکان را گل می بستند و "عروس کشون " میکردند .
اهل پول نبود ، اما قلک پول خیلی ها بود ، صبح تا شب مسافر میکشید تا صاحبش با بغل پر برود خانه .
این یار سفر و حذر ، لوطی بود ، گوشش پر بود از متلک "پیکان حلبی" و " قوطی روغن شاه پسند" اما وقتی همان متلک گو ها "کارشان گیر میکرد ، نه نمی گفت .
سالها گذشت تا اینکه ما بی وفا شدیم ، اما او وفادار ماند ، گاه توی دلش موتور پژو گذاشتیم ، گاه موتورش را توی پژو کاشتیم . اما پیکان نرنجید .
گذشت و گذشت تا اینکه بعضی شیک شدند و پیکان سوارها بی کلاس ! بعد دیگر تولید پیکان صرف نکرد ، حکمش آمد و تیر خلاص.
الان که همه از زندگی می نالند ، همه ماشین صفر دارند . اما اگر توی این زمانه ، نصف شب بیمار شدی ، " این دیگه مشکل خودته " .





====🌿 🌸 🌿 ====

====🌿 🌸 🌿 ====
دیدگاه ها (۷)

شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت، پس از چندین سال، سیلاب...

🗒 یکی از دلایلی که ثروتمندان، ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر می شو...

همیشه فکر می‌کردمغم‌انگیز ترین رنگ،زرد شدن برگ‌هاتو فصل پایی...

مبادا بگذاری بنفش زندگی ات کمرنگ شودمیپرسی چگونه؟کاری ندارد،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط