این پارت بیشترش فلش بکه
این پارت بیشترش فلش بکه💔❤️🩹
پارت ۹
فلش بک به نه سال پیش*
§دازای پسرم تو الان هفت ساله شدی من میخوام باهم حرف بزنیم
+بله پدر چشم حتما
§پسر تو میدونی که پسر پولدارترین آدم این کشوری نه؟
+بله پدر
§و میدونی که باید یه چند کارو حتمی بکنی
+بله پدر
§مثل چیا؟
+مثل ادامه دادن کار خانوادگی
§دیگه چی؟
+اوم منظم و مرتب و موئدب بودن؟
§و؟
+و.......نمیدونم
§دازای پسر من ازت میخوام همیشه اگه تو جمعی نشستی حتمی به اون جمع گوش کنی این باعث حفظ شأن خونواده میشه
موری صداشو جدی میکنه و ادامه میده:من از کسایی که به بحث گوش ندن خوشم نمیاد و بدون اگه به بحث من بیتفاوتی کنن ممکنه بهای سنگینی بپردازن
+مثل چی پدر؟
§میتونن با جونشون بها رو بدن نه؟
دازای میترسه
+ا این ترسناکه چ چرا ؟چرا باید بخاطر ا اینکه ف فقط به حرفا گ گوش نداده بمیره؟
§بفهم دازای تو بخاطر مقامت قدرت داری دقیقا مثل من پس اگه مجبور شم از مقامم استفاده میکنم
دازای از ترس زد زیر گریه
+چون فقط....هق...فقط بخاطر ....هق....اینکه پولداریم میتونیم آدم بکشیم؟ ا ا این انصاف نیست
گریه ی دازای بیشتر میشه
موری با داد میگه:میکشیم اگه لازم باشه نه تنها یکی بلکه خیلی بیشتر هم میکشیم ولی این دلیل به قاتل بودنمون نیست فقط واسه ی اینکه همه بفهمن باید احترام بزارن و به حرف ها گوش بدن
+و و ولی
§دیگه حرف نزن
پایان فلش بک*
الان هم مطمینن واسه همین داره میپرسه
چند دقیقه گذشت اما جوابی از چویا یه گوش نرسید که دیدم پدرم از زیر میز به بادیگارد علامت داد و دوتا از اونا از پشت آروم به چویا و پدرش نزدیک شدن که
پارت ۹
فلش بک به نه سال پیش*
§دازای پسرم تو الان هفت ساله شدی من میخوام باهم حرف بزنیم
+بله پدر چشم حتما
§پسر تو میدونی که پسر پولدارترین آدم این کشوری نه؟
+بله پدر
§و میدونی که باید یه چند کارو حتمی بکنی
+بله پدر
§مثل چیا؟
+مثل ادامه دادن کار خانوادگی
§دیگه چی؟
+اوم منظم و مرتب و موئدب بودن؟
§و؟
+و.......نمیدونم
§دازای پسر من ازت میخوام همیشه اگه تو جمعی نشستی حتمی به اون جمع گوش کنی این باعث حفظ شأن خونواده میشه
موری صداشو جدی میکنه و ادامه میده:من از کسایی که به بحث گوش ندن خوشم نمیاد و بدون اگه به بحث من بیتفاوتی کنن ممکنه بهای سنگینی بپردازن
+مثل چی پدر؟
§میتونن با جونشون بها رو بدن نه؟
دازای میترسه
+ا این ترسناکه چ چرا ؟چرا باید بخاطر ا اینکه ف فقط به حرفا گ گوش نداده بمیره؟
§بفهم دازای تو بخاطر مقامت قدرت داری دقیقا مثل من پس اگه مجبور شم از مقامم استفاده میکنم
دازای از ترس زد زیر گریه
+چون فقط....هق...فقط بخاطر ....هق....اینکه پولداریم میتونیم آدم بکشیم؟ ا ا این انصاف نیست
گریه ی دازای بیشتر میشه
موری با داد میگه:میکشیم اگه لازم باشه نه تنها یکی بلکه خیلی بیشتر هم میکشیم ولی این دلیل به قاتل بودنمون نیست فقط واسه ی اینکه همه بفهمن باید احترام بزارن و به حرف ها گوش بدن
+و و ولی
§دیگه حرف نزن
پایان فلش بک*
الان هم مطمینن واسه همین داره میپرسه
چند دقیقه گذشت اما جوابی از چویا یه گوش نرسید که دیدم پدرم از زیر میز به بادیگارد علامت داد و دوتا از اونا از پشت آروم به چویا و پدرش نزدیک شدن که
- ۲.۲k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط