Pt
𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁷⁶"
با بحث کردن تاثیری روش نداره...
ل..ب برچیدم و خودمو مظلوم کردم و گفتم:
آرا: _جدی جدی میخوای اینجا بخوابی؟
نیم نگاهی بهم کرد و سریع چشم گرفت:
کوک: +دراز میکشی یا دراز بکشونمت!
با خجالت نگاهی به جای کمی که برام گذاشته بود کردم و معذب خودمو کمی جا به جا کردم و دراز کشیدم.
واااای قلبم! خدایا خیلی یه جوریههه...
کوک: +اووو آفرین توت فرنگی کوچولو.
بعد خودشو بیشتر سمتم کشید و دستش رو پیچک وار دورم پیچید و بهم چسبید.
تازه متوجه سرد بودن دستاش شدم، ولی من تپش قلبم با این کاراش خیلی خیلی بالا رفته بود! خب اصلا عادت نداشتم...
بزور نگاهی به چشماش که توی شب برق میزد کردم و گفتم:
آرا: _دستات چرا یخ کرده؟
چند ثانیه مکث کرد و بعد گفت: +خب چون سردم بود اومدم تا اینجا بخوابم!
آرا: _سردت شده بود؟
من چرا از اینکه سردش بوده ناراحت شدم؟
چرخیدم و رو به پهلو به سمتش خوابیدم.
روی یک بالش بودیم و جوری صورتامون بهم نزدیک بود که اگه حرفی میزدم ل..بم مطمئنا به ل..ب هاش برخورد میکرد!
نگاهم به برق خفیفِ پیرسینگ ل..باش جلب شد و چند ثانیه بهش خیره شدم که ل..باش رو یکم جلو داد و از گوشه سمت راست ل..بم تا انتهای سمت چب ل..بام رو با ل..باش نوازش کرد، نرم فقط بو کشید و ل..باش رو با ل..بام مماس کرد!
یه کوچولو سرم رو عقب کشیدم و گفتم:
آرا: _چیکار میکنی؟ الان این چی بود؟
این در واقع برای تشنه کردن من برای بو//سه بود؟ ل..باش رو ردی ل..ب هام میکشه اما نمیبو//سه؟
کوک: +هم بو کردم، هم نبو//سیدم یعنی...
با بحث کردن تاثیری روش نداره...
ل..ب برچیدم و خودمو مظلوم کردم و گفتم:
آرا: _جدی جدی میخوای اینجا بخوابی؟
نیم نگاهی بهم کرد و سریع چشم گرفت:
کوک: +دراز میکشی یا دراز بکشونمت!
با خجالت نگاهی به جای کمی که برام گذاشته بود کردم و معذب خودمو کمی جا به جا کردم و دراز کشیدم.
واااای قلبم! خدایا خیلی یه جوریههه...
کوک: +اووو آفرین توت فرنگی کوچولو.
بعد خودشو بیشتر سمتم کشید و دستش رو پیچک وار دورم پیچید و بهم چسبید.
تازه متوجه سرد بودن دستاش شدم، ولی من تپش قلبم با این کاراش خیلی خیلی بالا رفته بود! خب اصلا عادت نداشتم...
بزور نگاهی به چشماش که توی شب برق میزد کردم و گفتم:
آرا: _دستات چرا یخ کرده؟
چند ثانیه مکث کرد و بعد گفت: +خب چون سردم بود اومدم تا اینجا بخوابم!
آرا: _سردت شده بود؟
من چرا از اینکه سردش بوده ناراحت شدم؟
چرخیدم و رو به پهلو به سمتش خوابیدم.
روی یک بالش بودیم و جوری صورتامون بهم نزدیک بود که اگه حرفی میزدم ل..بم مطمئنا به ل..ب هاش برخورد میکرد!
نگاهم به برق خفیفِ پیرسینگ ل..باش جلب شد و چند ثانیه بهش خیره شدم که ل..باش رو یکم جلو داد و از گوشه سمت راست ل..بم تا انتهای سمت چب ل..بام رو با ل..باش نوازش کرد، نرم فقط بو کشید و ل..باش رو با ل..بام مماس کرد!
یه کوچولو سرم رو عقب کشیدم و گفتم:
آرا: _چیکار میکنی؟ الان این چی بود؟
این در واقع برای تشنه کردن من برای بو//سه بود؟ ل..باش رو ردی ل..ب هام میکشه اما نمیبو//سه؟
کوک: +هم بو کردم، هم نبو//سیدم یعنی...
- ۴.۱k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط