نمیخواهم از هیچکس هیچ چیزی

نمی‌خواهم از هیچکس، هیچ چیزی
که از آبرویم بماند پشیزی

از احساس، خیری ندیدم... شکستم
در آغوش این عشق‌های غریزی

عزیزم! از آنجا جلوتر نیایی
شما از همان دور خیلی عزیزی!

به تنهایی‌ام گفته‌ام خسته‌ام من
خودت باید این‌بار چایی بریزی

بکِش پرده را، پنجره مال من نیست
ندارم به جز شعر، راه گریزی...

#زهرا_بشری_موحد
دیدگاه ها (۱)

فرض کن که من ، رویایی بودمکه از زندگی تو گذر کردم...#اورهان_...

در تمامِ شب چراغی نیست در تمامِ روز نیست یک فریادچون شبانِ ب...

#تصاویرفانتزی

#تصاویرفانتزی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط