تکپارتی

تکپارتی
(ات+ شوگا-)
*تیک تاک ساعت خودشو به رخ سکوت میکشید دخترک قصه ی ما داشت به صورت مظلوم پسرک که غرق در خواب بود نگاه میکرد گاهی هم زمزمه وار میگفت
+پیشی کوچولوم دوست دارم
پسرک اروم چشم هایش را باز کرد و به صورت زیبای دختر خیره شد و اروم گفت
-خوشگلم منم دوست دارم
+عه پیشی تو بیدار بودی
-نه بیبی فقط داشتم به صدای گوش نواز تو گوش میدادم
+عه شوگولی
-جانم
+شوگولی میشه فیلم ببینیم بعد بریم شهربازی
-باشه عشقم چه فیلمی ببینیم
+امم فیلم استارلایت چطوره(یه چیزی گفتم)
-عالیه ژاکلینم

بعد فیلم
+چه فیلمی بود
-اوهوم
+خب من برم اماده بشم بریم شهربازی
-کیوتتت
+تو کیوت تری
-عه عه بلند شو برو دیگه
+باشه
ویو ات
+رفتم یه لباس صورتی خوشگل پوشیدم و یه ارایش ملوس کردم و رفتم پایین که شوگا رو دیدم که عین ددی ها به ماشین تکیه داده
-اووو این مادمازل زیبا افتخار میدن به من
+بله اقای مین ولی این مادمازل یه شوهر جنتلمن داره
-بلههه
+بریم اقای مین یونگی
-بریم ژاکلینم

و اون شب کلی خوش گذشت به دختر و پسر قصه ی ما و تا اخرر عمر زندگی کردن