چشم های باز پلک های

#قسمت‌صد‌و‌چهل‌و‌چهارم

بحث ملیکا و لوغانس درباره جشن شنبه‌شب دانشگاه بود که ظاهراً همه استادا و کارمندا، به اتفاق همسر یا دوستشون، توی اون شرکت کرده بودن.
حال‌و‌هوای حرفای ملیکا چندان خوشحال‌کننده نبود.
داشتن درباره یکی از استادان صحبت می‌کردن که بعد از مست کردن رفتار بدی از خودش نشون داده.

✍🏻ا.م

#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشم‌های‌باز_پلک‌های‌بسته

#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇

🆔 @basaerehoseiniyeh
دیدگاه ها (۰)

🔴 تمدن غرب وحشی/ قانونی شدن کشتن نوزادان تا ۲۸ روز پس از "تو...

داستان، قسمت صد و چهل و پنجم

کوفت

چشم های باز پلک های بسته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط