عشق هرگز مثل آن چیزی که میگفتند نیست

عشق هرگز مثل آن چیزی که می‌گفتند نیست
بندِ قلبم پاره و دستم به جایی بند نیست 
حجمِ دلتنگی به هم می ریزد حتی سنگ را 
هیچ کس در جنگِ با احساس قدرتمند نیست 
از درون می پوسم و با بغض درگیرم ولی 
روی لب های پر از دردم بجز لبخند نیست 
تیشه در دستم به جان کوچه ها افتاده ام 
با وجودِ اینکه لیلی از دلم دل کند ، نیست 
دکترم تشخیص داده : عاشقم ، حالم بد است 
چاره ام آن نسخه که تجویز می کردند نیست 
حالِ من با دستِ تو شاید کمی بهتر شود 
نبضِ من جز بند کفشت جای دیگر بند نیست 
بعدِ مرگِ مغزی ام قلبِ مرا اهدا کنید 
گرچه این قلبِ شکسته قابلِ پیوند نیست...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

غیر اندیشه تو در سر من چیزی نیستاین قدر تند نرو ، محض خداوند...

خبرت هـست که دلتنگ نگاهت شـده امبی قـرار تـو و چشمـان خـمـار...

بی تو مانندم به باغی که بهارش رفته باشدچون پرستویی که جفتِ ب...

فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودمﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط