رمانمن ارباب توعم

رمان:من ارباب توعم
ارسلان:دیانا میشه چص نکنی هوففف
دیانا:نخیر نمیشه
ارسلان: هوفف
نیکا: پت مت ول کنین
ارسلان: من میرم یکم دراز بکشم خستمم
نیکا و دیانا همزمان‌:برو
دیانا :نیکا من بدون ارسلان نمیتونم باید برم آشتی :))
نیکا:عاشق من بروو
دیانا:وارد اتاقمون شدم و پریدم بغل ارسلان دستام دور بدنش حلقه زدمم:)))
ارسلان:قربون تو بشم من کوچولو
دیانا:خدانکنههههه
5 ساعت یعد



ار‌سلان :اوووو 5 ساعته خوابیدیم برم دیانا بیدار کنم

ارسلان: دیانا دیانا عزیزم بلند شو بریم خرید

دیانا:اومممم الان بلند میشم

بعد 6 مین

دیانا:خبببب من آمدم آقای کاشی دوننن بریمممم

ارسلان :منم امادم خانوم رحیمی دون بریمممم

سوار ماشین شدیم آهنگ پخش شد:

فقط منم منم کردی
شاید فکر کنی منو ادب کردی
ما جفتمون غلط کردیم
ولی هنو به فکرتم منه ردی....
دیدگاه ها (۰)

عاغا دوس دارم عکسمو بزارمااااخیلی دوس دارم بزارماااااااولی ن...

میخام عکسمو بزارم😂😐نه خدایی دور از شوخی میخام بزارم 🙂

وووووششششششش ننه فدات شههههه ۵۰ تایید مبالککککک@ardiaa1391

آخر شبی حوصلم سر رفت😐

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط