وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن
فصل۲
پارت۱۷
+پس تو برای من؟؟......اما تو همیشه به هنر علاقه داشتی....چرا....؟؟؟؟؟
-تو نمیخواستی باهام صحبت کنی، تنها راه آروم کردن تمام وجودم دیدنت از دور بود
+س...سوبین نباید اینکار رو میکردی، نباید اینکارو با آینده خودت میکردی.....
-آینده‌ی من تویی!
+چی میگی سوبین دیوونه شدی؟
-واقعا هیچی یادت نمیاد؟ از من؟
+میاد سوبین یادم میاد، ولی شاید همه‌ی این اتفاقا افتاد که از هم جدا بشیم....عشق همیشه کافی نیست.
-چی باعث میشه عشق برامون کافی نباشه؟
+سوبین کسی که میخواست بهت شلیک کنه......ع....عموی من بود اون به پدرم حسودی میکرد چون پدرم ازش جوونتر بود اما وارث املاک پدربزرگم شد، اگر با من باشی تو خطرات زیادی گیر میکنی
-برام مهم نیست کنار تو از همشون عبور میکنم
+من نمیتونم بزارم برات اتفاقات بدی بیوفته
-ا.ت لطفا باور کن عشق برای ما کافیه
+نه نیست سوبین برای ما کافی نیست
دیدگاه ها (۰)

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۲ پارت۱۸+من وانمود کردم ت...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۲ پارت۱۹+میتونی هرچی میخو...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۲ پارت۱۶-+اَه اَه اَه&بری...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۲پارت۱۵سوبین محو خنده‌ات ...

یه وقتا انقدر کسی رو عمیق دوست داری که خودتو تو تلاش برای نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط