من ز لمس نفست قصد زیارت دارم

من ز لمس نفست قصد زیارت دارم
من به بوسیدن لبهای تو عادت دارم

عطر موهای تو آرامش شب های من و
اندر آن قصه به صد شیوه حکایت دارم

چه کنی چون گل نوخاسته در دامن باغ
من به هر کس که تو را دیده حسادت دارم

تیر مژگان نشنیدی به دل مجنون رفت..؟
من همان شرحه دلم قصد غرامت دارم

نبَرد هر چه که مجنون ز غم لیلی برد
آنقدر غصه که از چشم سیاهت دارم

تو گذشتی ز من و هیچ نگفتی که کیم
بعد از این دربدر و حسرت آهت دارم

دیده ای زائر و درگاه حرم، باور کن
که همان زائرم و چشم به راهت دارم

چه کنم نیست مرا دادرسی از غم تو
به خدا چشم به آن روز قیامت دارم..
دیدگاه ها (۰)

لذت عشق من آنست که یارم باشیقد یک ثانیه هم شد به کنارم باشیآ...

ميشه باشى؟ ميشه وقتى حالم بده و دارم دفترچه تلفنم رو مرور مى...

گرچه میدانم ، درآغوشت نمی گیرم گلم...تا  نگویم  دوستت  دارم ...

من ز لمس نفست قصد زیارت دارممن به بوسیدن لبهای تو عادت دارمع...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط