جوانی بادوچرخه اش با پیرزنی برخوردکرد و به
جوانی بادوچرخه اش با پیرزنی برخوردکرد و به
جای اینکه ازاوعذرخواهی کند و کمکش کند تا ازجایش بلندشود ، شروع به خندیدن و مسخره کردن او نمود ؛
سپس راهش را کشید ورفت؛ پیرزن صدایش زدوگفت: چیزی از تو افتاده است.
جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجو نمود؛ پیرزن به اوگفت: زیادنگرد؛!
مردانگی ات به زمین افتاد وهرگزآنرانخواهی یافت؛؛
☝️ زندگی اگر خالی ازادب واحساس واحترام واخلاق باشد،هیچ ارزشی ندارد؛
جای اینکه ازاوعذرخواهی کند و کمکش کند تا ازجایش بلندشود ، شروع به خندیدن و مسخره کردن او نمود ؛
سپس راهش را کشید ورفت؛ پیرزن صدایش زدوگفت: چیزی از تو افتاده است.
جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجو نمود؛ پیرزن به اوگفت: زیادنگرد؛!
مردانگی ات به زمین افتاد وهرگزآنرانخواهی یافت؛؛
☝️ زندگی اگر خالی ازادب واحساس واحترام واخلاق باشد،هیچ ارزشی ندارد؛
- ۵۰۵
- ۱۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط