نیمه ی تاریک عاشقی p2

#درخواستی
#هان
#چند_پارتی



ویو ا/ت =
اصلا باورم نمیشه این همون هانیه که بهم گفت عاشقمه...اون ..اون درست روم بلند کرد...گفت من از اکسش بهترم...دیگه نمیتونم اینجا بمونم ...از جام بلند شدم و با گریه شروع کردم به جمع کردن وسایلم ...
ویو هان =
خاک تو سرت پسر گند زدی ..این چه کاری بود من کردم ...اکسم واقعا بهش گفتم اون هرزه بهتر از اونه ...من خیلی احمقم واقعا لیاقتشو ندارم ...نمیتونم بزارم کاری کنه باید از دلش در بیارم ..از جام پاشدم و به سمت اتاق ا/ت رفتم ...دستمو اوردم بالا که در بزنم ..خیلی تردی داشتم ...صدای گریه هاشو میتونستم بشنوم ...با شنیدن صدای گریه هاش قلبم نمیشکست...خاکستر میشد ...من افتضاح ترین کاریو کردم که هر ادمی میتونه بکنه ...همینجوری با خودم درگیر ودم که یهو در اتاق باز شد ...اولش شک شدم ...بعد یه قدم عقب رفتم و به سر تا پای ا/ت نگاه کردم ...شال و کلاه کرده و بود وچمدونش دستش بود ..میخواست بره...اروم به سمتش رفتم و دستمو جلو بردم تا دستشو بگیرم ..ولی....
ویو ا/ت =
در اتاقو باز کردم و با هان مواجه شدم خیلی ترسیدم ...یه قدم رفت عقب و سر تا پامو انالیز کرد...بعد به سمتم اومد و دستشو بلند کرد...فکر کردم دوباره میخواد منو بزنه چمدون رو ول کردم و سریع گارد گرفتم که منو نزنه...ولی وقتی چشمامو باز کردم با چشمای اشکیش مواجه شدم ...اون الان فهمیده چه اسیبی به من زده...نیاز نیست سرزنشش کنم..اون همین الانم خودشو دره سرزنش میکنه...بدون توجه بهش سرمو انداختم پایین و به سمت در خروجیه خونه رفتم که...
ویو هان =
وقتی دیدم گارد گرفتم فهمیدم چیکار کردم...از خودم متنفرم ...من به کسی که عاشفش بودم ضربه ی جدی ای زدم ..در صورتی که تقصیر من بود...اروم گاردشو پایین اورد و سرشو انداخت پایین و رفت ...دیگه نمیتونستم افتادم رو زانو هام ...
ا/ت = دیگه خودتو اذیت نکن ..من میرم تا بهتر با اون تنها باشی...
هان = نه نه ا/ت نرو خواهش میکنم من بدون تو میمیرم ..
دیدگاه ها (۱۴)

نیمه ی تاریک عاشقی p3

نزدیک تر از گناه p1

نیمه ی تاریک عاشقی p1

کات

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,20...زنی رو توی عمارت دیدم که بچه ی گوگولی و خجال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط