خاطرات ترسناک شما پارت

خاطرات ترسناک شما پارت۴
ما داشتیم با #روح صحبت میکردیم با برنامه بیجی برد که از روح سوال می پرسیدم بعد هرچی #خداحافظی میکردم نمی رفت که داداشم #برنامه رو بست بعد رفتیم که ساعت ۳ شب بخوابیم که دیدم یکی داخل خانه داره #قران میخونه ولی داخل خانه ما ۳ نفر بودیم و پشم های ما ریخت بعد جدی نگرفتم و رفتیم بخوابیم ولی دوباره دیدم یکی داره داخل حیات خونه راه میره این هم جدی نگرفتیم و خابیدم دوباره فرداش ساعت ۳ شب با روح صحبت کردم که بعد دیدم بعد با روح خداحافظی کردم و رفت
دیدگاه ها (۰)

خاطرات ترسناک شما پارت ۵سلام من ...... هستم.این داستان واقعی...

اگه خاطره ترسناکی دارید میتونید بیایید پی بگید#پست_موقت#کره ...

خاطرات ترسناک شما پارت ۳سلام من معراج هستم از شهر کرج و12سال...

خاطرات ترسناک شما پارت ۲سلام پویا هستم من یک روز که روی مبل ...

#مافیای_من #P3لینو:میدونم مقصر منمپس......هان:«با گریه»نه......

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط