هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف می آیند و در صفای صحنت مقیم می شوند ... چه فرق دارد برای تو اما ... نازِ آن مست ... یا نیازِ این دست ... وقتی که از کبوترها هم نمیگذری ...