زخم کهنه
زخم کهنه )
پارت ۷۳
نه اون خوبه کارت داریم !
ابرو بالا انداخت : رئیست ؟
. من و یی جونگ اوپا!
تهیونگ اخم کرد : چیکارم دارین؟
چقدر سوال میپرسی ؟ یه آدرس میفرستم فردا صبح
تهیونگ پوفی کشید: ببخشید از کی تا حالا شما بگم ;بله ارباب; ؟
من باید به
نمیدونم از کی تا حالا ؛ ولی فکر نمیکنم نیای. پس
می بینمت
و قطع کرد . تهیونگ با نگاهی به پوچی رسیده به روبرو خیره موند . واقعا ممنون بود که زمین و زمان دست به دست هم داده که روانیش کنه !
دوباره خودش رو پرت کرد روی تخت و اینبار اگه خودش
دوباره خودش رو پرت کرد روی تخت و اینبار اگه خودش رو میکشت هم عمرا نمیتونست بخوابه ....
(*
وارد کافه ای که آدرسش رو جینری براش فرستاده بود شد و زیاد نیاز نشد بگرده تا جینری و اون مرد کت و شلواری ای که دفعهی پیش دیده بود رو ببینه
به سمتشون رفت و بعد از سلام کوتاهی نشست حالت چطوره دکتر کیم ؟
قیافه ی جین ری چندان دوستانه بنظر نمی رسید اما لحنش
مهربون بود
تهیونگ لبخند کمرنگی زد : بد نیستم . اگه زودتر بگین با من چیکار داشتین خوب تر هم میشم !
جین ری و یی جونگ بهم نگاهی کردند و لبخند کمرنگ
زدند.
کارت توی درمان رئیس خیلی خوب بود. بهت تبریک
میگم !
یی جونگ اما خشک شروع به صحبت کردن کردن و تهیونگ با هل دادن عینک روی بینیش با پشتی صندلی
تکیه داد و بهش نگاه کرد.
من توی کارم اعتماد به نفس زیادی دارم جناب! حتی توی اون وضعیت غیرایده آل باشه ؛ ولی بهرحال ممنونم.
اگه
توی اون وضعیت غیرایده آل باشه ؛ ولی بهرحال ممنونم.
پس با اینکه کیم جایگاهت رو ازت گرفته هنوز اعتماد
بنفس خوبی داری خوبه
بین ابروهای تهیونگ اخم افتاد و لبهاشو روی هم فشرد. فکر میکنم چیزی از زندگی من نیست که ندونید. پس به جای بازی کردن چرا فقط نمیگید چی از من
پارت ۷۳
نه اون خوبه کارت داریم !
ابرو بالا انداخت : رئیست ؟
. من و یی جونگ اوپا!
تهیونگ اخم کرد : چیکارم دارین؟
چقدر سوال میپرسی ؟ یه آدرس میفرستم فردا صبح
تهیونگ پوفی کشید: ببخشید از کی تا حالا شما بگم ;بله ارباب; ؟
من باید به
نمیدونم از کی تا حالا ؛ ولی فکر نمیکنم نیای. پس
می بینمت
و قطع کرد . تهیونگ با نگاهی به پوچی رسیده به روبرو خیره موند . واقعا ممنون بود که زمین و زمان دست به دست هم داده که روانیش کنه !
دوباره خودش رو پرت کرد روی تخت و اینبار اگه خودش
دوباره خودش رو پرت کرد روی تخت و اینبار اگه خودش رو میکشت هم عمرا نمیتونست بخوابه ....
(*
وارد کافه ای که آدرسش رو جینری براش فرستاده بود شد و زیاد نیاز نشد بگرده تا جینری و اون مرد کت و شلواری ای که دفعهی پیش دیده بود رو ببینه
به سمتشون رفت و بعد از سلام کوتاهی نشست حالت چطوره دکتر کیم ؟
قیافه ی جین ری چندان دوستانه بنظر نمی رسید اما لحنش
مهربون بود
تهیونگ لبخند کمرنگی زد : بد نیستم . اگه زودتر بگین با من چیکار داشتین خوب تر هم میشم !
جین ری و یی جونگ بهم نگاهی کردند و لبخند کمرنگ
زدند.
کارت توی درمان رئیس خیلی خوب بود. بهت تبریک
میگم !
یی جونگ اما خشک شروع به صحبت کردن کردن و تهیونگ با هل دادن عینک روی بینیش با پشتی صندلی
تکیه داد و بهش نگاه کرد.
من توی کارم اعتماد به نفس زیادی دارم جناب! حتی توی اون وضعیت غیرایده آل باشه ؛ ولی بهرحال ممنونم.
اگه
توی اون وضعیت غیرایده آل باشه ؛ ولی بهرحال ممنونم.
پس با اینکه کیم جایگاهت رو ازت گرفته هنوز اعتماد
بنفس خوبی داری خوبه
بین ابروهای تهیونگ اخم افتاد و لبهاشو روی هم فشرد. فکر میکنم چیزی از زندگی من نیست که ندونید. پس به جای بازی کردن چرا فقط نمیگید چی از من
- ۳.۸k
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط