رد پا تو و نامت

رد پاے تو و نامت
غزلم را پُر ڪرد

زندگے گل شد و
با خاطره ها پیر شدیم

هرچہً گفتم ڪہ بمان
تو همۂ عشق منے

رفتے و خستہ از این
باور دلگیر شدیم
دیدگاه ها (۲۱)

امیررر:قسم به اشک دیده ام که از وفا بریده ام من ا...

➲خـــدا یــا از زمینت خستہ ام ➠➲ازدلـ💔 ـشڪستن هــــا ➠➲از ت...

بازنده منم که در را باز میگذارمشاید که باز گردی …دزد هم که ب...

دیگر دست روی دست تنهایی گذاشتن سودی برای من نداردمی خواهم تم...

فراز مردانی

وقتی دوست برادرته و...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط