دستهایش صورت ات را گرفت هنوز گرم بود هنوز بوی زندگی م
دستهایش صورت ا/ت را گرفت. هنوز گرم بود، هنوز بوی زندگی میداد، اما نفسش رفته بود. تهیونگ فریاد زد. نه بر سر او، که بر سر خود، بر سر تقدیر، بر سر همهی خاطراتی که حالا چون نیزه در جانش فرو میرفتند.
دقایقی گذشت. شاید ساعتها. زمان، بیمعنا شده بود.
تهیونگ نشسته بود. سر ا/ت را در آغوش گرفته بود، و لبخند بیجانش را تماشا میکرد. خانه در سکوت فرو رفته بود. پنجره هنوز باز بود. و آسمان، بیصدا میگریست.
همان لحظه بود که تهیونگ آرام زمزمه کرد:
ــ تو رفتی... ولی من همون لحظهای مُردم که نگاهت دیگه شبیه قبل نبود.
او مانده بود، با خاطرهی بوسهها، با کابوس سیلی، و با بدنی که دیگر صدای تپش قلبش نمیآمد.
و خانه، از آن شب به بعد، دیگر هرگز چراغی روشن نشد.
#intp #blackpink #بلک_پینک #لیسا
#تهیونگ #تایپ #بی_تی_اس #intj #Esfp
#ویدیو #زیبا #تیک_تاک #اینستاگرام #جیسو #اهنگ #اهنگ_غمگین #ارمی #بلینک #سناریو #استوری #جین #جیمین #شوگا #نامجون #جیهوپ #جنکوک #جنی
#حق #تتلو #کراش #سناریو #سناریو #سناریو_بی_تی_اس
دقایقی گذشت. شاید ساعتها. زمان، بیمعنا شده بود.
تهیونگ نشسته بود. سر ا/ت را در آغوش گرفته بود، و لبخند بیجانش را تماشا میکرد. خانه در سکوت فرو رفته بود. پنجره هنوز باز بود. و آسمان، بیصدا میگریست.
همان لحظه بود که تهیونگ آرام زمزمه کرد:
ــ تو رفتی... ولی من همون لحظهای مُردم که نگاهت دیگه شبیه قبل نبود.
او مانده بود، با خاطرهی بوسهها، با کابوس سیلی، و با بدنی که دیگر صدای تپش قلبش نمیآمد.
و خانه، از آن شب به بعد، دیگر هرگز چراغی روشن نشد.
#intp #blackpink #بلک_پینک #لیسا
#تهیونگ #تایپ #بی_تی_اس #intj #Esfp
#ویدیو #زیبا #تیک_تاک #اینستاگرام #جیسو #اهنگ #اهنگ_غمگین #ارمی #بلینک #سناریو #استوری #جین #جیمین #شوگا #نامجون #جیهوپ #جنکوک #جنی
#حق #تتلو #کراش #سناریو #سناریو #سناریو_بی_تی_اس
- ۷۷۶
- ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط