دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید

دوست دارم بروم ، سر به سرم نگذارید
گریه ام را به حساب سفرم نگذارید

دوست دارم که به پابوسیِ باران بروم
آسمان گفته که پا روی پرم نگذارید

این قَدَر آینه ها را به رخ من نکشید
این قدَر داغ جنون بر جگرم نگذارید

چشمی آبی تر از آیینه گرفتارم کرد
بس کنید ، این همه دل دور و برم نگذارید

آخرین حرف من این است زمینی نشوید
فقط ... از حال زمین بی خبرم نگذارید
دیدگاه ها (۱)

فردا که جمعه بیایدباز قرار است همه چیز هجوم بیاوردبر سرِ لحظ...

سنگ ها را نمی دانم.اما گنجشک ها مفت نیستند!قلبشان می تپد. نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط