ویو آت

ویو آت
داخل یه اتاق منو زندونی کرده بودن که اون پری شبیالی وارد شد و با عشوه گفت
°خب پری زشت...از این به بعد خدمتکار و برده اربابی اون دوست پری دریاییت هم برای اربابه چندتا قانون بهت میگم وای به حالت سرپیچی کنی ازشون خودم بالاتو قطع میکنم

+تو مگه پری نیستی چرا بهش کمک کردی مارو بدزده هان؟


°اوه کوچولو مثل اینکه هنوز نفهمیدی....من برده ام...تو و دوستت و تمام پری های این عمارت برده اید...اگه بخواید خونتون خورده نشه و نمیرید باید عزیز باشید پیش ارباب حالا هم من رئیس تمام برده های اینجام خیلی باحاله نه؟ خب قوانین
۱-پرواز ممنوع وگرنه بال هات قطع میشه

+ی..یعنی چی من نمیتونم این چه قانونیه
°خفه
۲-وقتی با ارباب حرف میزنی سرت و باید بندازی پایین اگه خواست خونتو بخوره باید ازش سرپیچی نکنی
+چ..چی میگی میمیرم اون موقع

که گردنشو نشون داد کلی جای دندون روش بود و با داد گفت
°الان من مردم ها؟
+پوستت مرده (خنده)
نتونستم خودمو کنترل کنم واقعا رنگش پریده بود‌
ویو کوک
تو اتاقم بودم و کارامو انجام میدادم داشتم به جشن دو روز بعد فکر میکردم به آکواریم نگاه کردم پریه دوباره اومده بود بالا
-هی تو...
÷باشه الان میرم ایش
-نه وایستا...بزار از نقشه ام بهت بگم...خب قراره وقتی جشن شروع شد آکواریم بزرگی بیارم و تو وسط عمارتم بزارم و تورو هم توش بزارم و یه پارچه روش بکشم و وقتی همه خانوادم اومدن و غر زدن که چرا اونارو از غرب کشیدم اینجا تورو نشونشون بدم اونجا باید حرفای دختر خاله هامو تحمل کنی

عمل به قول

شرط

۴۰ لایک
۱۰ بازنشر
۲ فالو
۱۲ کامنت نظرتون راجب فیک و اینکه بگید کجاشو دوست داشتید و دلتون میخواد چه اتفاقی بیوفته