تو مرا آب می کنی

تو مرا آب می کنی!
جاری می شوم می بارم...
همچون اشک چکیده
از شاخه ی درختی در زمستان...
تو بهاری تو خورشیدی
تو داغی...
یک بوسه ی نشسته
بر لب آفتابگردان
و من داغ تر از هر روز
لبان سرخم را هدیه ی
نگاه سرکشت می کنم
می خواهم گم شوم
در جاده های ناشناخته آغوشت
مرا چه باک!
از اینهمه پستی و بلندی...
قله ی عشق تو،
قله به بلندای اندامت...
تو نه سروی! نه صنوبر!
تو اوج خواستنی،
جوشیده از یک راز...
از شور یک‌ دیوانگی!
از این دیوانه که منم!
در این دنیای جادویی،
پنهان شده در ذهن من و تو...
مانند دو معجزه،
اما نه تکراری...
دیدگاه ها (۴)

شاید سهمِ من از توفقط همین چند وقت بود،اینکه بیاییببینمتببوی...

شجاع باشبگو "دوستت دارم"تا من با شهامتبرایت #جان فدا کنم!

از یک جایی به بعد، بی تفاوت می‌ شوی به هرچیزی که هست، پشت می...

لب های بی قرار من،رویای بوسه های تو،هرگز به هم نمی رسند.تقدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط