ویو آت

ویو آت

رفتم داخل اتاقم و یه دل سیر گریه کردم
تا اینکه دکتر اومد تو و دستمو ماینه کرد
_خانم دستتون شکسته

+الان چیکار باید بکنم
_بیاین بیمارستان برای گچ گیری دستتون
+باشه ممنون

رفت بیرون دستم خیلی درد میکرد رفتم و خوابیدم رو تخت و سیاهی..

ویو کوک
رفتم سمت اتاق شکنجه و درشو باز کردم لیا از درد داشت به خودش می‌پیچید و چشماش قرمز بود رفتم و وی..براتور از برق کشیدم ولی درش نیاوردم
کوک بازم دلت سرویس میخواد
لیا ب..ببخش... ببخشید ارباب تورو...تو..توروخدا دیگه بسه
کوک باشه
ازش کشیدم بیرون و دستاش و باز کردم
کوک حالا گمشو
پاشو گذاشت رو زمین و بلند شد ولی سریع افتاد روی زمین دکتر داشت رد میشد که داد زدم
کوک بیا ببین این چه مرگشه
دکتر چشم
اومد و به دلش نگاهی انداخت
دکتر متاسفم ولی چند ماهی نمیتونن راه برن
لیا :چ‌..چی (ترس و درد و ناراحتی)
کوک نتیجه هرزه بودن( پوزخند)
دکتر من باید برم راستی این دارو هوایی که نوشتم و بخور تا بتونی دوباره راه بری
لیا من الان چجوری بیام
کوک همونجا بمون
لیا ولی اینجا بوی خون میاد و کثیف و تاریک
کوک مشکل خودته اگه میتونی خودتو رو زمین بکش من دست بهت نمیزنم
دیدگاه ها (۲۲)

ویو کوک رفتم سمت اتاق آت و بازش کردم ولی واقعا عاشقش شدم باو...

مکالمه ادمین و اعضای فیککوککوک متاسفم برای ذهن منحرفت‌....آت...

ویو آتیه صدایی از اتاق ارباب اومد و رفتم و در اتاق زدمکوک بی...

توجه توجه این پارت اشک اوره و اگه بیماری قلبی دارین نخونین🥲 ...

پارت ۱

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط